لعنــــــــــت به همه ضرب المثل های جهان
که هروقت لازمشان داری،
برعکس از آب درمی آینـــــــــد…
مثلا همین حـــــــــــــــالا
که من تو را میخواهم
و طبق معمول،
خواستن نتوانستن است
.
.
.
دلتنــــــگ نشــــدی ببیــــــنی
چـــــگونه خوبتـــــرین خــــاطره هــــــا
بی رحــــــم ترینــــــشان می شــــــود …
.
.
.
نمی دانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید!
دنیا پــــــُر شده از قاصدکهایی که
راهشان را گم می کنند!!
نـــــــه میتوانی خبری دهی
و نــــــــه خبری بگیری !
.
.
.
کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم … !
نویسنده » هیرو . ساعت 7:7 عصر روز شنبه 93 آذر 22
دلتنگی را چگونه هجی کنم تا درک کنی ؟
چهار ستون بدنـم
زیر سنگینی اش
تا خورده است . . .
.
.
.
کاش می توانستم راحت حرف بزنم …
چیزی بگویم از دلتنگی …
میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند …
فقط می گویم منم دلتنگم
.
.
.
گاهی چه دلتنگ میشویم
برای یک مواظب خودت باش
برای یک هستم
برای یک نوازش
برای یک آغوش …
.
.
.
اینجا همه خوبند ، خیالت راحت !
من مانده ام و چهارتا هم صحبت
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ توایم
من ، عشق ، خدا ، عقربه های ساعت …
.
.
.
چقدر
نوازش دست های مهربانت خوب است
ومن
چه زود
دلم
برای همه چیزهای خوب
تنگ میشود…
.
نویسنده » هیرو . ساعت 7:5 عصر روز شنبه 93 آذر 22
…
خاک بر سرِ تمامِ این کلمات
اگر تو از میانِ تمامشان
نفهمی من دلتنگم . . . !
.
.
.
میـــــــ ـان دِلتَنگــــــی هایَــــــم باشــ ـــــــ تا فَراموشَـــ ـــت نَکُــــــنَم…
تا بــــه یاد داشـــ ـــته باشَمَـــــت…
تا بویَـــ ــــت را حِــس کُنَـــــــم…
تا بِــــــ ـدانَــــم که هَستـ ـــــی…
تَـــــــ ـمامِ دُنیـــ ــــام قَلبَــــمه…
دنیـــ ــــام باشــــ ـــه واسه تــ ـــــــو…
تا بِدانــــ ـــی میانِ ثانیــــ ـــه هایِ دِلتَنگیـــــهامـــ تــــــو وجــــــ ــــود داریــــ ـــ….
فَــقَط تـــ ــــو
.
.
.
رسم ” خوب ” ها همین است
حرف آمدنشان شادت می کند
و حرف رفتنشان با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته،
دلتنگشان می شوی . . .
.
.
.
آرام بگیر دلم …
تنگ نشو برایش …
مگر نشنیدی جمله ی آخرش را !
“چیزی بینمان نبوده”
.
…
نویسنده » هیرو . ساعت 7:2 عصر روز شنبه 93 آذر 22
واسه برگشتن اون یاری که رفت دعا نکن
اگه برگرده دیگه آدم سابق نمی شه
اگه برگرده دلش برنمی گرده به خدا
مثل اون روزا آخه صادق و عاشق نمی شه
دیگه بسه اشکاتو پاک بکن از رو گونه هات
اون که رفتش دیگه عشقش به تو بیشتر نمی شه
اگه عاشقت می موند دلیلی بود ولی الان
واسه برگشتنش هیچ دلیلی پیدا نمی شه
فقط این عشق و خدا ختم به خیرش بکنه
آخه عشق یکنفر لیلی و مجنون نمی شه

شاعر: الیکا یحیایی
نویسنده » هیرو . ساعت 7:8 صبح روز یکشنبه 93 مهر 27
میری از این شهر نازنین
راحت می شی از آدماش
برو خیالت تخت تخت
هیشکی نمی مونه باهاش
این کوچه های سردشو
دیگه کسی دوست نداره
هر کسی خاطراتشو
بی همنفس ور میداره
این بارونایه بی کسی
همیشه اینجا میبارن
با موندنت واست فقط
سختی و غربت میارن
برو عزیز من برو
اینجا دیگه جای تو نیست
این کوچه های سرد شهر
لایق دیدار تو نیست
این شهر به جز چشمای تو
عشق حقیقی رو ندید
جز پاکی نگاه تو
هیچ وقت نجابت رو ندید
برو با یک خدافظی
دیگه تموم کن قصه رو
بذار داغ نبودنت
حک بشه رو پیاده رو
برو عزیز من برو
اینجا دیگه جای تو نیست
این کوچه های سرد شهر
لایق دیدار تو نیست

شاعر: الیکا یحیایی
نویسنده » هیرو . ساعت 7:5 صبح روز یکشنبه 93 مهر 27
وقتی به تو فکر می کنم
لبخند می شینه رو لبم
یه اشک کوچیکم می شه
سکانس آخر شبم
وقتی به تو فکر می کنم
دلم می خواد پیشم باشی
محکم بگیری دستمو
دوست دارم عاشقم باشی
نمی دونم دوسم داری؟
یا فهمیدی دوست دارم؟
برات مهم نیست می دونم
اما به یادت می مونم
آرزوم اینه یه بار وقتی حواست اینجا نیست
دست بذارم روی چشات
آروم بگیری دستمو بهم بگی دوسم داری
آروم در گوشم بگی قول می دی تنهام نذاری
آرزوم اینه یه بار
زل بزنم توی چشات
زل بزنم بهت بگم
عاشقتم دیوونه وار
نمی دونم تا کی می خوام
عشقمو پنهون بکنم
زیرزیرکی نگات کنم
به سختی آروم بمونم
جونم برات بگه عزیز
تویی امید زندگیم
سادگیات و خنده هات
می شن دلیل زندگیم
هر شب تا صبح راز و نیاز
تنها برای بودنت
نذر و دعا و صلوات
برای دیدن چشات
ای گل من کنار تو
دنیا برام جور دیگست
نبض دلم با بودنت
واسم یه اهنگ دیگست
ا.ی

الیکا یحیایی
نویسنده » هیرو . ساعت 7:1 صبح روز یکشنبه 93 مهر 27
چشات یه احساسی داره
تو دنیا همتا نداره
من عاشق نگات شدم
دلیل و اما نداره
نمی تونم احساسمو
بهت بگم به راحتی
بگم که عاشقت منم
با یک خیال پاپتی
دلم می خواد که تا ابد
دستام باشن تو دست تو
عاشق تر از پیشم کنه
خدا منو به عشق تو
(خیال یک بوسه ی تو
منو به ابرا می بره
خدا کنه این خیال و
خدا ز یادم نبره)
خدا جونم می شه یه روز
بیاد بگه عاشقمه
یه روز ببوستم بگه
لباش محتاج بوسمه
نمی دونم فقط خدا
عاشق تر از پیشم بکن
منو غرق خیال اون
رفیق و یاورم بکن

ترانه سرا: الیکا یحیایی
نویسنده » هیرو . ساعت 6:57 صبح روز یکشنبه 93 مهر 27
داری میری ازین شهرو / به تنهاییا میبازم
مهم نیست چی سرم اومد/ حالا غمگین تر از سازم
نذار در این دم آخر / چشام همرنگ شب باشه
نمی خوام که جداییمون/ پر از تصویر غم ها شه
نذار در آخرین لحظه / خیالم با تو مبهم شه
بذار که طرح اون چشمات / واسم معنای بودن شه
می دونم بد بودم اما/ همیشه عاشقت بودم
در این دو روز دنیا کاش/ یکم من لایقت بودم
دوست داشتم ولی هرگز/ نشد که یاورت باشم
ببخش من رو اگه امروز/ نشد همسفرت باشم
حلالم کن واسه حرفام/ واسه هرکاری که کردم
واسه قول و قرارمون/ اگه بدقولی می کردم
همیشه بهترین بودی/ زلال و پاک و بی شیله
ببخش من رو اگه گفتم/ دلت پیش کسی گیره
می دونم بد بودم اما/ همیشه عاشقت بودم
در این دو روز دنیا کاش/ یکم من لایقت بودم

شاعر: الیکا یحیایی
نویسنده » هیرو . ساعت 6:54 صبح روز یکشنبه 93 مهر 27
ین روز آخر نازنین
اشکا امونم نمیدن
خاطره های خوبمون
از جلو چشمام نمیرن
این راهی که داری میری
مقصد بعدیم نمی شه
برگشتنت از این مسیر
دیگه میسر نمی شه
بذار که آخرین نگات
شیرین ترین رویام باشه
بذار که طرح خنده هات
پایان گریه هام بشه
این روز آخر رویاهام
رنگ می بازن به بودنت
میری از این شهرو دیگه
نیست امیدی به دیدنت
این روز آخری گلم
طاقت دیدن ندارم
چشام و روهم می ذارم
تا که بری از کنارم

ترانه سرا: الیکا یحیایی
نویسنده » هیرو . ساعت 6:53 صبح روز یکشنبه 93 مهر 27
دوباره عشق از سره خط
دوباره من دوباره تو
دوباره حس عاشقی
شروعش از نگاه تو
دوباره احساسی جدید
دوباره حس بودنت
وجود عاشقم عزیز
محتاجه عاشق شدنت
دوباره من دلم تپید
وقتی چشام نازتو دید
وقتی نگاه عاشقم
طعم نگاهت رو چشید
دوباره عشق از سره خط
دوباره قلبامون باهم
دوباره وقت عاشقی
یه حس خوب ما شدن

شاعر: الیکا یحیایی
نویسنده » هیرو . ساعت 6:51 صبح روز یکشنبه 93 مهر 27